ایران کشوری است پهناور و دارای اقلیم بسیار مناسب و سابقه تمدن و فرهنگ چند هزارساله که از گذشتههای دور تاکنون، اقوام و نژادهای مختلف و پیروان ادیان الهی در این سرزمین، در کنار یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند و به اتفاق هم در حفظ و حراست از این آب و خاک و استقلال و اعتلای آن، کوشیدهاند و در برابر دشمنان خارجی مبارزه کرده اند.
این همزیستی در کنار تنوع قومی، نژادی و دینی و در عین پهناوری و گستردگی خاک ایران، موجب توزیع نسبی جمعیت و شکلگیری گویشها و لهجههای مختلف در جایجای ایران شده است، گویشهایی که در عین شباهتهای بسیار با هم، دارای اختلافهای فاحشی با یکدیگرند و در مواردی نیز پدید آمدن لهجههای ویژه و اصطلاحات و واژگان اختصاصی در پارهای از این گویشها دیده شده است.
کارشناسان معتقدند، از میان رفتن یک زبان محلی و یا زبان قومی، به تنهایی رنج آور و تأسف برانگیز است، اما دردناک تر، آن است که از میان رفتن یک زبان یا یک گویش، مساوی است با از میان رفتن تاریخ و فرهنگ شفاهی یک قوم و یک ملت و از میان رفتن داستانها، ضربالمثلها و خاطرات آنان، و از این رو توجه به حفظ و احیاء زبانها و گویشهای محلی، بسیار ضروری و ارزشمند است.
آنان همچنین میگویند، یکی ازعوامل تأثیرگذار و تهدیدکننده زبانها و گویشهای قومی و روستایی ؛ مهاجرتهای مهار گسیخته از روستاها و شهرهای کوچک به کلان شهرها است.
در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی؛ کشور با اوجگیری مهاجرت روستائیان به شهرها، روبرو شد. این مهاجران و به ویژه نسلهای بعدی آنان در جامعههای شهری مستحیل شدند و حتی مایل و یا قادر به حفظ خود به عنوان « خرده فرهنگ» نبودند.
با رفتن مهاجران روستایی و گم شدنشان در جامعهها و جمعیتهای شهری، زبان و فرهنگ و حتی هویت اصیل شان نیز در هیاهوی شهر، از یادها رفت.
تعداد زبانهای زنده در جهان
زبان شناسان تخمین میزنند که درحال حاضر حـدود ۶۸۰۰ زبـان زنـده در جهـان وجود داشته باشد که در مورد۹۰ درصد آنها کمتر از ۱۰۰ هزار نفر با هریک از این زبانها حرف میزنند. همچنین ۳۵۷مورد از این زبانها کمتر از ۵۰ نفر سخنگو دارند و حتی با هریک از حـدود ۴۶ زبان دیگر فقط یک نفر حرف میزند و در نتیجـه بسیاری از زبانها بـه شـدت در معـرض خطـر انقـراض قرار دارند.
طی ۵۰۰ سال گذشته، حدود ۴ر۵ درصد از کل زبـانهـای دنیا ناپدیـد شـدهانـد، درحالیکه در این مدت فقط ۱ر۳ درصد گونههای پرنـدگان و ۱ر۹ درصـد پـستانداران ازمیان رفتهاند. ازمیان ۱۷۶ زبان موجود که از سال ۱۶۰۰میلادی، قبایل آمریکایشـمالی بـه آن زبانها صحبت میکردند، ۵۲ زبان تاکنون خـاموش شـدهاند و همچنـین از ۲۳۱ زبـان بومیان استرالیا نیز ۳۱ زبان روبه انقراض نهادهاند.
هشدار درباره نابودی زبان های محلی
سعید عبادتیان ـ نویسنده در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا اظهار داشته است: جامعه ایرانی متشکل از چندین قوم است که مجموعه آنها فرهنگ ایرانی را تشکیل میدهند.
رمز ماندگاری فرهنگ ایرانی این است که آداب و رسوم، فرهنگ و سنن تکتک اقوام آن حفظ شود، چراکه نابودی و به فراموشی سپرده شدن زبانهای محلی یک کشور به منزله نابودی بخش بزرگی از فرهنگ آن کشور است.
وی فرهنگ جامعه ایرانی را به یک انسان تشبیه میکند که آداب و رسوم و سنتها و فرهنگ هر قومی یکی از اعضای بدن این انسان را تشکیل میدهد ومیگوید: از آنجا که نبود یکی از اعضای بدن مشکلات فراوانی را متوجه حیات فرد میکند، از میان رفتن آداب و رسوم و فرهنگ یک قوم نیز میتواند مشکلات فراوانی را متوجه فرهنگ آن کشور کند.
این نویسنده میافزاید: تضعیف فرهنگ یک قوم باعث ضعیف شدن فرهنگ کشور میشود و از آنجا که اصلیترین عامل در انتقال فرهنگها و آداب و رسوم یک قوم زبان است، حفظ آن اهمیت زیادی دارد.
وی بابیان این مطلب که زبانها از داشتههای هم بهره میگیرند و نابودی یک زبان در ضعیف شدن سایر زبانها و گرایش آنها به سوی نابودی اثرگذار است، یادآوری میکند: در کشوری مثل ایران که زبانهای مختلف وجود دارد، نابودی یکی از آنها میتواند در ضعیف شدن فرهنگ غنی این سرزمین اثرگذار باشد.
عبادتیان همچنین میگوید: مباحث مرتبط با فرهنگ و آداب و رسوم یک زبان میتواند مهمترین موضوعهایی باشند که برای جلوگیری از نابودی یک زبان به آنها پرداخته میشود.
از میان رفتن تنوع های زبانی
دکتر حسن بشیر نژاد ـ زبان شناس در مورد از میان رفتن زبانهای محلی به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: در سالهای اخیر تحولات سریع و دامنه دار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سراسر جهان موجب برهم خوردن تعادل زیست محیطی شده و به روند انقراض گونههای گیاهی و جانوری شتاب بخشیده است و زبانها نیز به عنوان نوعی ارگانیسم از تأثیر این تحولات دامنه دار مصون نماندهاند و شمار زیادی از آنها برای همیشه از میان رفتهاند و تعدادی نیز با کاهش تعداد گویشوران شان به شدت در معرض خطر نابودی قرار دارند.
وی میافزاید: زبان شناسان معتقدند که تا پایان قرن حاضر نیمی از حدود ۶ هزار زبان در دنیا رو به خاموشی خواهند رفت و بدیهی است که با حذف یک زبان، گویشوران آن زبان از سخن گفتن باز نمیایستند و به طور طبیعی زبان دیگری نقش برقراری ارتباط را در آن جامعه زبانی برعهده میگیرد که در این فرآیند جایگزینی، زبانهای اقلیت و کماعتبار جای خود را به زبانهای معتبر و برخوردار از پشتوانههای قدرت در جوامع بشری میدهند.
زبانشناسان هشدار میدهند که ادامه این روند ممکن است تنوعهای زبانی موجود را از میان ببرد و ناخواسته تعداد اندکی زبان صاحب قدرت را جایگزین زبانهای گوناگون در گوشه و کنار جهان سازد.
این استاد دانشگاه با بیان این مطلب که، ایران، کشوری پهناور و به لحاظ تنوعهای قومی، نژادی، فرهنگی و زبانی بسیار غنی است، میافزاید: عوامل زیادی میتوانند برای زبانهای محلی ایران نیز یک عامل تهدیدکننده بالقوه باشند.
زبان های محلی ایران مانند کُردی، لُری، بلوچی، گیلکی و مازندرانی هر یک زبان مادری یکی از اقوام ایرانـی بودهاند و بخشی از فرهنگ و هویت قومی آنان را تشکیل میدهند و اما نکته جالب تر اینکه هر یک از این گویش های محلی دارای آهنگ های محلی خاصی نیز هستند که به مملکت ما تنوع خاصی داده اند
این زبانها منعکس کننده آداب، رسوم، سنتها، ارزشها و باورهای یک قوم و ملت و در عین حال، محمـلی برای انتقال این ارزشها و باورها از نسلـی به نسل دیگرند. همگـی آنها ریشه در فرهنـگ و تمــدن کهنـی دارند که یادگار پیشینیان این مرز و بوم است.
این زبانها، علاوهبر ارزشهای اجتماعـی و فرهنگـی شان، به سبب رابطـه تاریخی شان با زبان فارسـی و برخـورداری از گنجینه ارزشمنـدی از واژگان اصیل، میتوانند کمک شایانی به مطالعات تاریخـی و ریشه شناختی زبان فارسـی کنند.
از اینرو هر گونه تلاش در جهت تقویت این زبانها و هرگونه کمک به حفظ و بقای آنها در واقع گامـی است در مسیر تقویت، حفظ و پویایی زبان فارسـی که زبان ملـی ما و عاملـی برای ایجاد وحدت و همدلی اقوام ایرانـی به حساب میآید و نباید تقویت زبانهای محلی را موجب تضعیف زبان ملـی و یا بروز احساسات قوم گرایانه و استقلال طلبانه دانست.
وی میگوید: زبان فارسی به مانند درخت تنومنـدی است که زبانهای محلـی ایران، ریشهها و شاخههای آن را تشکیل میدهند واین در حالی است که پژوهشهای میدانی جامعه شناسان زبان برروی زبانها و گویشهای محلی ایران در یک دهه گذشته، بیانگرتضعیف جایگاه این زبانها و کاهش آموزش و کاربرد آنها در حوزههای گوناگون کاربردی است که ادامه این روند میتواند در بلند مدت به زوال این زبانها بیانجامد.
تغییر نگرشها ضروری است
دکتر بشیرنژاد با اشاره به این مطلب که تغییر زبان، نتیجه حرکتهای جمعی و طولانی مدت افراد یک جامعه زبانی در انتخاب و کاربرد یک زبان است و انتخاب و کاربردهر زبان در درجه اول تحت تأثیرنگرشهای زبانی افراد است، میگوید: هر گونه اقدامی برای تغییر وضع موجود باید به صورت جمعی، مستمر و طولانی مدت و در جهت ایجاد تحول در احساسات و نگرشهای افراد نسبت به نقش، کاربرد، اهمیت و اعتبار زبانهای بومی ایران باشد و انجام این امر مستلزم بررسی و شناخت دقیقتر مسئله، برنامهریزیهای دقیق و منطقی زبانی، وقت و سرمایه زیادو صبر و حوصله فراوان است.
وی میافزاید: تغییر نگرشها از ۲ طریق میسر است: اولاً رواج و گسترش کاربرد زبان در موقعیتها و حوزههایی که میتواند و باید به کار گرفته شود و ثانیاً، آگاهانیدن گویشوران از طریق دادن اطلاعات درست درباره نقش، کاربرد و جایگاه واقعی زبان و زدودن باورها و برداشتهای نادرستی که در این باره وجود دارد.
از اینرو مسئولین دولتی، متولیان آموزش و پرورش، دستاندرکاران امور فرهنگی، صدا و سیما و مطبوعات، افراد تحصیل کرده، شخصیتهای معتبر و صاحب نفوذ، محققان و نویسندگان و به ویژه زبان شناسان و والدین، هر کدام میتوانند سهم مهمی در توسعه کاربردهای زبان داشته باشند.
موقعیت و جایگاه مدرسه در حفظ زبان
دکتر بشیرنژاد با بیان این مطلب که در بین حوزههای اجتماعی، خانواده اولین و مهمترین آنها است، میافزاید: اما شروع کارنمی تواند از خانواده باشد، زیرافراگیری فارسی از سوی فرزندان در خانواده تحت تأثیرجایگاه و کاربرد آن در بیرون از خانواده است.
وی یادآوری میکند: مدرسه از مهمترین حوزههایی است که به کارگیری زبان محلی در آن میتواند در ارزیابی گویشوران از موقعیت و جایگاه این زبان، مؤثر باشد و موجب رواج کاربرد آن در دیگر حوزهها و از جمله خانواده شود. در این خصوص قبل از هر چیز لازم است مسئولین آموزش و پرورش این مسأله را به صراحت برای مدیران، معلمان و دانش آموزان روشن کنند که استفاده از زبان محلی به عنوان زبان مادری آنها در محیط مدرسه و حتی به عنوان یکی از مواد درسی، حق اولیه و طبیعی آنهاست و از نظر قوانین رسمی کشورمان نیزمنعی ندارد.
مطابق اصل پانزدهم قانون اساسی، زبان آموزشی در کشورمان فارسی است اما تدریس زبان و ادبیات محلی در کنار آن، در مدارس بلامانع است.وی همچنین میگوید: در سالهای اخیر دانش آموزان هر استان در یک کتاب درسی با عنوان «جغرافیای استان» با اوضاع طبیعی، سیاسی، و اقتصادی استان شان آشنا میشوند. به نظر نمیرسدکه اهمیت زبان، ادبیات و فرهنگ هر منطقه کمتر از جغرافیای آن باشد و از اینرو شایسته است مسئولان آموزش و پرورش در اینزمینه تامل و چارهاندیشی کنند. علاوهبر مدرسه، استفاده از زبان محلی توسط افراد تحصیل کرده و شخصیتهای صاحب نفوذ و مورد علاقه مــردم نظیرپزشکان، استادان، معلمان، هنرمندان و ورزشکاران و همچنین مسئولین امور دولتی در موقعیــتهای مختلف اعم از ملاقات با مردم یامصاحبههــای رادیویی، تلویزیونی یامطبوعاتی، میتوانند نقش بــسزایی در تغییرنگرشهای زبانی مردم و ترغیب آنان به استفاده از این زبانها داشته باشد.
رسانهها و تبلیغ زبان های محلی
دکتر بشیرنژاد با اشاره به این مطلب که صدا و سیمای هراستان به عنوان پرطرفدارترین و مناسبترین رسانه، راه مطمئنی برای تبلیغ و گسترش بسیار زیادگویش های محلی محسوب میشوند، میافزاید: یکی از راهها این است که تا حد ممکن برنامهها، به خصوص برنامههایی که برای گروه سنین پایین تهیه میشوند، به زبان محلی باشند، اما باید توجه داشت که گونه زبانی مورد استفاده در این برنامهها کاملاًطبیعی بوده و با زبان مورد استفاده مردم در کوچه و بازار تفاوت اساسی نداشته باشد.
اقدام دیگری که میتواند صدا و سیما انجام دهد، دادن آگاهیهای لازم به مردم در مورد نقش و جایگاه واقعی زبان است و شایسته است که این کارنیز به روش علمی و با استفاده از نظرات متخصصان فن، یعنی زبان شناسان، گویش شناسان و جامعه شناسان زبان صورت پذیرد.
مطبوعات اعم از روزنامهها و مجلات هراستان نیز میتوانند سهم عمدهای در انتقال نظرات و دیدگاههای زبان شناسان و جامعه شناسان به مخاطبان داشته باشند. علاوه بر آن، استفاده از زبانهای محلی در نگارش مطالب در مطبوعات، عاملی برای تقویت به کارگیری زبانهای محلی محسوب میشود.
وی یاد آوری میکند: ارتقای پایگاه اجتماعی زبانهای محلی مستلزم ارتقای پیکره این زبانها است، زیرا زمانی یک زبان میتواند از عهده ایفای نقشهای متعدد برآید که به لحاظ ساختاری و واژگانی از ظرفیت و توانایی لازم برخوردار باشد.
بنابراین به نظر میرسد که برنامه ریزی در جهت تقویت ظرفیتهای موجود و ایجادظرفیتها و قابلیتهای جدید در زبانهای بومی، مقدم برهرگونه برنامهریزی در جهت تقویت جایگاه این زبانها باشد.
چه باید کرد؟
دکتر بشیر نژاد با بیان این مطلب که با وضع موجود اکنون زمان آن فرا رسیده است که مسئولین، رسانههای گروهی، نویسندگان و محققان در کنار پرداختن به ساختار و واژگان زبان و یا تاریخ و پیشینه آن در جهت ارتقاء پیکره زبان، به این مسئله مهم، یعنی تقویت جایگاه اجتماعی زبان و کمک به ادامه حیات آن نیز توجه نشان دهند.
وی در اینباره میگوید: تمامی تلاشها باید در جهت دادن اطلاعات و آگاهیهای درست به مردم باشد زیرا زمانی شاهد رشد و شکوفایی زبان و رواج آن در هر منطقه خواهیم بود که مردم آن، درک و شناخت درستی از نقشها و کارکردهای زبان داشته باشند، و هر برنامهای در این جهت که جنبه تحمیلی داشته باشد، موفقیتی نخواهد داشت.
از این رو، به هر وسیله ممکن بایداین مفهوم را برای مردم روشن ساخت که نقش اولیه زبان، برقراری ارتباط میان گویشوران است و هر زبانی، از جمله کردی، آذری، لری، مازندرانی و گیلکی صرف نظر از موقعیت و پایگاه اجتماعی شان، به خوبی از عهده اینکار بر میآیند.
گویشوران باید به این درجه از درک و شناخت نائل شوند که استفاده از یک زبان محلی، مایه خجالت و شرمندگی و نشانه عقب ماندگی نیست، هر چند که آشنایی یا تسلط به فارسی به عنوان زبان ملی به هر حال یک امتیاز محسوب میشود. حفظ و حراست از زبان آباء و اجدادی به عنوان میراث گذشتگان این سرزمین، ارزشمند است و به معنی حفظ هویت قومی است و آشنایی با زبان فارسی نیز به معنی حفظ هویت ملی است. زبان هر ملت با فرهنگ، آداب و رسوم و باورها و ارزشهای گذشته و امروز اوپیوند خورده است و به گفتهای زبان هر ملت، شجره نامه آن ملت است.
بیتا مهدوی
منبع
No comments:
Post a Comment